دخمل بلا ما رو ترسوندی
چهارشنبه ٢٣ فروردین ماه صبح ساعت ٩ با بابایی رفتیم بیمارستان راضیه فیروز آخه شما از ساعت ٩ دیشب تکون نخوردی خیلی ما رو ترسوندی رفتم پیش خانوم ادهمی صدای قلبت رو گوش داد خداروشکر خوب بود ولی گفت برم کافی شاپ و شربت و کیک بخورم بعد ٢٠ دقیقه بیام که نوار قلب بگیرن خداروشکر نوار قلبت خوب بود همونجا تشکیل پرونده دادیم و بابایی فعلا یک میلیون و پانصد پول ریخت به حساب بیمارستان برخلاف اصرار من که گفتم اتاق خصوصی معمولی بگیره اتاق خصوصی ویژه گرفت البته می دونم برای راحتی من و شما این کار رو کرد اما من که راضی نداشتم در هر صورت دستش درد نکنه شما خیلی بابایی مهربونی داری ...
نویسنده :
مامانی و بابایی
17:02